خسته م ... از خودم خسته م ... از شب خسته م .. و از روزی دوباره ... روزی که از نو اومد...
خسته م از عشق ... از نفرت ... از فاصله ، از غم ، از درد ، از زخمهای جدید و قدیمم ...
خسته م از خدا ... از شیطون ... از دین .. از مذهب ...
خسته م ... از بی عدالتی ... از حق .. از فریاد .. از سکوت .. از بغض ..
صلاً از خودم خسته م .. منی که دیگه من نیست ...
خسته م ... از این خستگی ها خسته م ...
چقد خسته شدم تا ازین خستگی هام نوشتم ... رمقی نموند تا از خستگی های دیگم بنویسم .............
خسته م از عشق ... از نفرت ... از فاصله ، از غم ، از درد ، از زخمهای جدید و قدیمم ...
خسته م از خدا ... از شیطون ... از دین .. از مذهب ...
خسته م ... از بی عدالتی ... از حق .. از فریاد .. از سکوت .. از بغض ..
صلاً از خودم خسته م .. منی که دیگه من نیست ...
خسته م ... از این خستگی ها خسته م ...
چقد خسته شدم تا ازین خستگی هام نوشتم ... رمقی نموند تا از خستگی های دیگم بنویسم .............