آری گلم... دلم حرمت نگهدار کاین اشکها خونبهای عمر رفته من است.
سرگذشت کسی که هیچکس نبود و همیشه گریه میکرد،
بی مجال اندیشه به بغض های خود...
تا کی مرا گریه کند... تا کی؟ و به کدام مرام بمیرد.
آری گلم ... دلم ... ورق بزن مرا و به آفتاب فردا بیندیش،
که برای " تو " طلوع میکند.
(زنده یاد پناهی)